اقتصاد, مسکن, گزارش ویژه, پیشنهاد سردبیر, اجتماع13 آذر, 1404812 بازدید

در زمانی که قیمت هر متر مربع آپارتمان به بیش از ۵۰ میلیون تومان رسیده، و سهم مسکن از درآمد خانوارهای شهری به ۶۰ درصد میرسد، جوانان و طبقه متوسط – ستون فقرات جامعه مدرن – در آستانه فروپاشی آرزوهایشان قرار گرفتهاند. این گزارش، بر اساس مصاحبههای دست اول با بیش از ۲۰ جوان و کارشناس و دادههای بهروز از مرکز آمار ایران و گزارشهای بینالمللی، تصویری از بحران مسکن میکشد که فراتر از آمار، زندگیها را دگرگون کرده.

این نه یک بحران موقتی، بلکه یک تحول ساختاری است که رفتار اقتصادی، روابط اجتماعی و حتی ساختار خانواده را زیر و رو کرده. همانطور که متن تحلیلی “نسل بدون خانه” توصیف میکند، فروپاشی دسترسی به مالکیت مسکن، الگویی از “کار برای بقا” به جای “کار برای آینده” را رقم زده، و به افزایش ریسکپذیری، کاهش انگیزه و تعمیق شکاف اجتماعی منجر شده.
از رؤیای خانهداری تا واقعیت اجاره پشتبام

چند دهه پیش، در ایران دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی، مفهوم “خانه” نماد پیشرفت بود. جوانان با حقوق کارمندی یا معلمی، پس از ۱۰-۱۵ سال پسانداز، کلیدی از یک آپارتمان کوچک را به دست میآوردند. اما امروز، طبق گزارش مرکز آمار ایران، متوسط درآمد سالانه یک خانوار جوان (زیر ۳۵ سال) حدود ۲۷۰ میلیون تومان است، در حالی که قیمت یک واحد ۸۰ متری در مناطق متوسط کلان شهرها به بیش از ۴ میلیارد تومان میرسد.
سارا داستان خود را اینطور روایت میکند: “پدرم با حقوق معلمی، در ۴۰ سالگی خانهای در مرکز شهر خرید. من با مدرک دانشگاهی و ۷ سال سابقه کار، حتی نمیتوانم رهن یک اتاق را جور کنم. والدینم کمک میکنند، اما بازنشستگیشان هم کفاف نمیدهد.” این واقعیت، طبق گزارش شبکه اطلاعرسانی طلا و ارز، بیش از ۴۰ میلیون ایرانی را به زیر خط فقر نسبی کشانده. حسین راغفر، اقتصاددان برجسته، مسکن را “مهمترین شاخص فروپاشی امید” مینامد، زیرا جوانان طبقه متوسط دیگر حتی رؤیای ازدواج و تشکیل خانواده را از دست دادهاند.
این پدیده، بخشی از “نسل اجارهنشین” است که طبق گزارش TGJU، علت اصلی آن شکاف عمیق میان درآمد و قیمت مسکن است. در سال ۱۴۰۴، تنها ۱۵ درصد خانوارهای جوان توان خرید مسکن دارند، و نرخ مالکیت در دهکهای پایین به ۷۰ درصد رسیده – اما این آمار، بیشتر به دلیل ارثیه است، نه تلاش شخصی.
تورم افسارگسیخته: قاتل خاموش طبقه متوسط
طبقه متوسط ایران، که زمانی با خودرو داخلی، سفر سالانه و خانه کوچک تعریف میشد، حالا در حال ناپدید شدن است. گزارش رویداد۲۴، دلایل آن را تورم افسارگسیخته، رکود اقتصادی و بیکاری میداند. بیش از ۷ سال است که تورم سالانه بالای ۴۰ درصد است، و این لاغر شدن طبقه متوسط را تسریع کرده. در سال ۱۴۰۳، هزینه مسکن خانوارهای شهری به ۵۷ درصد رسیده، در حالی که استاندارد جهانی، ۳۰ درصد است. در تهران، این رقم به ۵۹ درصد میرسد.
دکتر محمد محمدی، جامعهشناس دانشگاه ، در گفتوگوی اختصاصی با ما میگوید: “طبقه متوسط جدید، بهویژه نسل جوان، نه توان صعود دارد و نه تمایل به سقوط. بحران مسکن، تحرک اجتماعی را متوقف کرده و به مدل شبهفئودالی بازگشتهایم: موفقیت بر اساس ارث، نه تلاش.” “آینده اقتصادی فرد، بیش از توانایی شخصی به دارایی والدین وابسته میگردد.”
در سطح کلان، این بحران پیامدهای اقتصادی دارد. کاهش مشارکت نیروی کار، طبق گزارش ; مرکز کاریاب ایران، به دلیل “فروپاشی امید به آینده” است. جوانان، به جای رقابت کاری، به کارهای حداقلی روی میآورند. یک پست در واتساپ از کاربری به نام رضا۶۶ از “آرزوهای طبقه خود” سخن میگوید: ” طبقه متوسط را از بین بردند.”
از قمار مالی تا مصرف آنی
وقتی مسیر تدریجی ثروت بسته شود، جهش پرخطر جایگزین میشود. جهان صنعت در گزارشی هشدار میدهد: “بخشی از نسل جوان به سرمایهگذاری در داراییهای پرنوسان روی میآورد.”
در ایران، این به شکل ورود به بورس، رمزارزها یا حتی شرطبندی آنلاین بروز کرده. طبق گزارش DW، طبقه متوسط ایران، قربانی اقتصاد رانتی و تحریمها، به ریسکپذیری پناه برده.
مهسا، ۲۶ ساله ، مثال زندهای است: “با حقوق ۱۶ میلیونی که نمیتوانم خانه بخرم. پس ۱۰ میلیونم را در بیتکوین گذاشتم. یا همه را از دست میدهم یا جهش میکنم. پسانداز؟ بیمعنی است.” این رفتار، طبق اقتصاد رفتاری، پاسخی به “غیرممکن شدن هدف بزرگ” است. مصرف هم تغییر کرده: سفرهای ارزان، کافهگردی و تجربیات لحظهای، جایگزین پسانداز شده. گزارش مرکز آمار نشان میدهد ۴۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر نسبی هستند(درآمد زیر ۴۰ میلیون تومان)، و جوانان اولویت را به “لذت اکنون” میدهند.
بازگشت به فئودالیسم
دسترسی به مسکن بدون حمایت والدین، غیرممکن است. گزارش پژوهشکده مطالعات راهبردی، دو نیروی اجتماعی را روبهروی هم میبیند: مالکان و مستاجران. ۴۰ هزار نفر، هر کدام ۵ خانه خالی دارند، اما هیچ اقدامی نشده. این، به “بحران مالکیت” تبدیل شده و تحرک اجتماعی را کاهش داده.
در سطح اجتماعی، شکاف نسلی عمیقتر میشود. والدین نسل قدیم، با ارثیه، مالک هستند؛ جوانان، مستاجر ابدی. پست زهرا در شبکه اجتماعی هشدار میدهد: “پنجره جمعیتی در حال بسته شدن است. اگربه داد این نسل نرسید، ایران حاشیه نشین می شود.”
کارشناسان پیشنهاد میکنند: مالیات بر خانههای خالی، افزایش عرضه مسکن عمومی (مثل طرح ۱۰ هزار خانه اجارهای برای زوجهای جوان) و کنترل تورم. اما بدون اصلاح ساختاری، اینها موقتیاند.
در حاشیه شهر؛ رضا ۳۵ ساله، راننده اسنپ، با همسر و دو فرزند در یک منهای ۶۰ نمور زندگی میکند. “از طبقه متوسط بودیم، اما تورم ما را به حاشیه برد.” این داستانها، نه استثنا، بلکه قاعدهاند.
بحران مسکن، فراتر از اقتصاد، به بحران امید تبدیل شده. همانطور که متن میگوید: “رفتار نسلها تغییر نکرده؛ اقتصاد تغییر کرده.” برای تغییر، نیاز به سیاستهایی مثل مسکن اجتماعی، یارانه هدفمند و مبارزه با رانت است. در غیر این صورت، نسل بدون خانه، نه تنها خانه، بلکه آینده را هم از دست میدهد.
یکی از جوانان مصاحبه شونده میگوید: “اگر یک روز خانهای داشته باشم، اولین چیزی که میخرم، یک گلدان شمعدانی است. نماد رؤیایی که هنوز زنده است.” اما تا کی؟ این سؤال، میلیونها جوان ایرانی را آزار میدهد.
مسکن13 آذر, 1404
گزارش ویژه13 آذر, 1404







رستاخیز افضلی: ذوب بدهیها – و اینک پرواز ذوبآهن! – پایگاه خبری پارسیان امروز: […] به گزارش پارسیان امروز؛ این نشست که در تالار آهن شرکت برگزار شد، نه تنها گزارشی از دستاوردها بود، بلکه وعدهای برای بازگشت ذوبآهن به روزهای اوج تولید و سودآوری به شمار میرفت. […]
حمید صادقی: ممکن است ادامه گفتگو در این شرایط هنوز راحت نباشد ولی تا زمانی که بتوانیم به دیالوگ ادامه دهیم، در تلاشیم که به درکی از دیدگاه دیگری برسیم
کاسپین: برخی از الگوهای شخصیتی که به شکل مرسوم، روبروی هم تلقی میشوند عبارتند از: ریسکپذیرها در مقابل کسانی که محافظهکارند
محسن احمدی: موضوعاتی مثل گفتگو در مورد خانواده، سرگرمیها، فیلمها، ورزش و… از جمله این موارد هستند که عموما میتوان در دل آنها نقاط همگرایی را پیدا کرد.