خطر شیوع اپیدمی آلزایمر در ایران
وقتی کوچه زوال به بن بست خاطرات می رسد
انجمن خیریه پارکینسون و آلزایمر اصفهان درآخرین روزهای تابستان درخانه مشروطیت اصفهان، صدای خاموش بیماران مبتلا به آلزایمرشد. نشست خبری «شناخت، درمان و کنترل پارکینسون و آلزایمر»، در میان رویدادهای روزمره، دریچهای گشود به سوی چالشهای پنهان مغز انسان ، ارگان پیچیده ای که گاهاً در برابر سایههای ناپیدا تسلیم میشود.
این نشست، تنها تجمعی از متخصصان عرصه نورولوژی و رواندرمانی برای اطلاع رسانی نبود، بلکه فریادی جمعی برای بیداری جامعه در برابر موج رو به رشد ابتلا به آلزایمر به عنوان یک بیماری فرسایش گر بود.

خطر اپیدمی زوال عقل در ایران:وقتی کوچه آلزایمر به بن بست خاطرات می رسد
دکتر احمد چیتساز، رئیس هیئت مدیره انجمن خیریه پارکینسون و آلزایمر اصفهان و استاد برجسته دانشگاه علوم پزشکی این شهر تاریخی، با صدایی آرام و قاطع، پرده از آمار تکاندهندهای برداشت: «هرِ پنج دقیقه، یک هموطن ما به دام آلزایمر میافتد.» این رقم، نه تنها عددی سرد بر کاغذ، که هشداری فوری برای سونامی پیش رو است؛ پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۵۰، شمار مبتلایان به این بیماری خاموش حافظه، سه برابر شود و بار اقتصادی و عاطفی آن، همچون بارانی سیلآسا، بر دوش خانوادهها و سیستم بهداشتی کشور ببارد.
چیتساز، باِ نگاهی عمیق به ریشههای سلولی آلزایمر – تجمع پروتئینهای سمی بتا-آمیلوئید و تاو که همچون زنجیرهای زنگارگرفته، ارتباطات عصبیِ را قطع میکنند – تأکیدِ کرد که این بیماری، اغلب پس از شصت و پنج سالگی رخ مینماید، اما در موارد نادر ژنتیکی، حتی از دهه چهارم زندگی آغاز میگردد. روند آن، سفری هشت تا دوازده ساله از فراموشی جزئی اشیا و زمان، تا پرتگاه توهم و پرخاشگری درمراحلِ پیشرفته.

در ادامه، دکتر فریبا فغانی، متخصص اعصاب و روان با فلوشیپ روانپزشکی سالمندان، به لایههای پنهان اینِ زوال پرداخت: «آلزایمر، نه تنها مغز را تحلیل میبرد، که قلب خانوادهها را هم میلرزاند.»
علائم اولیه همچون تکرار پرسشها، گم کردن مسیر خانه، یا تغییرات رفتاری ناگهانی، گاه از کمبود ویتامین B۱۲ یا اختلالات تیروئی نشأت میگیرند – مواردی که با آزمایشهای ساده و درمانهای هدفمند، قابل مهار هستند. اما درمان قطعی برای توقف پیشرفت آلزایمر وجود ندارد؛ در عوض، رویکرد ترکیبی ازِ داروهای کنترل علائم، اصلاحِ سبک زندگی(مانند رژیمِ غذایی غنی از آنتیاکسیدانها و ورزش منظم)، و فعالیتهای غیردارویی همچون موسیقیدرمانی و خاطرهبازی، همچون پلی نجاتبخش عمل میکنند. فغانی، به پدیده «غروب آفتاب» – آن بیقراری غروبی که در ساعات پایانی روز اوج میگیرد – اشاره کرد و پیشنهاد داد: محیط آرام، نور ملایم، و لمس محبتآمیز، کلید آرامش در این لحظات بحرانی است.
فریماه افشارزاده، روانشناس اختصاصی مراقبان بیماران آلزایمر و عضوِ هیئت مدیره انجمن، با روایتی عاطفی، به بار روانی این بیماری پرداخت: «تشخیص آلزایمر، همچون زلزلهای خاموش، خانوادهها را از پا در میآورد.» از شوک اولیه تا فرسودگی مزمن مراقبان – که اغلب با افسر دگی و اضطراب همراه است – افشارزاده بر لزوم آموزش تخصصی تأکید ورزید: جلسات حمایتی، گروههای همدلانه، و حتی برنامهریزی حقوقی پیش از ناتوانی بیمار در تصمیمگیری. او یادآور شد که حتی در مراحل پایانی، بیمار آلزایمری همچنان ظرفیت ارتباط عاطفی را حفظ میکند؛ بویی آشنا، آهنگی نوستالژیک، یاِ نوازش گرم، میتواند دری به سوی آرامش بگشاید.

هرچند تمرکزِ اصلی نشست بر آلزایمر بود، اما پارکینسون – آن اختلال دومین تحلیلگر عصبی پس از آلزایمر – نیز در حاشیه بحثها جای گرفت. چیتساز اشاره کرد که هر دو بیماری، با علائم حرکتی و شناختی درهمتنیده، نیازمند رویکرد یکپارچه هستند: از داروهای دوپامین محور برای کنترل لرزش و سفتی عضلانی در پارکینسون، تا فیزیوتراپی و گفتاردرمانی برای حفظ استقلال بیمار.
این نشست، که با حمایت انجمن خیریه پارکینسون و آلزایمر اصفهان برگزار شد، نه تنها دری از دانش گشود، که فراخوانی بود برای همبستگی اجتماعی. در دنیایی که پیری جمعیت همچون طوفانی خاموش پیش میتازد، چنین رویدادهایی یادآوری میکنند که آگاهی، نخستین سپر در برابر فراموشی است. پارسیان امروز، با نگاهی به آینده، از همه فعالان دعوت میکند تا در این مسیر هموارکننده، سهیم شوند – چرا که هر مغز آسیبدیده، داستانی ناتمام از انسانیت است.
لینک کوتاه خبر:https://parsianemrooz.ir/?p=4165&preview=true