سردبیراجتماع, جامعه, یادداشت ها1 سال پیش9 بازدید
چرا دروغ میگوییم؟ چرا راست میگوییم؟ وقتی درکمال احساس امنیت و سلامت و آرامش هستیم صداقت آسان است و مطالعات پی در پی نشان میدهد که وقتی ما احساساتی، خسته، گرسنه و یا ازلحاظ اخلاقی ضعیف هستم، بخش پیش پیشانی مغز ما وانمود به شکست میکند و ما به وسوسه ی گول زدن دیگران تسلیم میشویم.
یک دروغ کوچک اغلب ما را به دروغهای بزرگتر وامیدارد.
عدم صداقت و روراستی علاوه بر اینکه بر روابط تاثیر میگذارد، بر مغز و جسم ما هم تاثیر منفی دارد. به محض اینکه اولین دروغ یا فریب در کار ما بوجود بیاید بدن ما هورمون کورتیزول ترشح میکند در این حالت سیستم لیمبیک (قسمت هیجانی عاطفی) مغز درگیر میشود و بعد حافظه شما تلاش میکند تا درستی و نادرستی آن حرف یا عمل را بخاطر بیاورد و این کار سختی است بهمین دلیل فرد دچار استرس یا خشم میشود و نگرانی ها آغاز میشود. این استرس و نگرانی باعث فشار خون و سردرد میشود و میزان گلبول های سفید خون (که کار دفاع بدن را بعهده دارند) کاهش می یابد و سیستم ایمنی بدن به خطر می افتد، خواب شخص دچار اختلال میشود. این استرس و خشم همچنین روی دستگاه گوارش تاثیر منفی دارد . علاوه بر همه اینها دروغ و فریبکاری حساسیت فطری انسان به عدم صداقت را از بین میرود و این رفتارهای دروغین به تدریج در جامعه گسترش می یابد. حتی مشاهده جرایم کوچک ما را نسبت به ناراستی و عدم صداقت واکسینه میکند و حساسیتمان نسبت به مسائل منفی رایج در جامعه کم می شود و گاهی از بین میرود و اینگونه بر ما تلقی میشود که خودمان هم در آن جرم مشارکت داشته ایم پس اعتراض جایز نیست. یادتان هست گفتیم خوبی و مهربانی به دیگران سرایت میکند؟ فریب و نیرنگ هم بخصوص وقتی که در جامعه دیده میشود به دیگران سرایت میکند. خواه در مدرسه باشد خواه در خانواده و یا در سایر اجتماعات. فریب دادن دیگران و” جرزنی کردن” چه با کلام و چه با عمل، یک جرم است که در نهایت اثر آن به خودمان برمیگردد. فاصله بین اینکه ما در واقعیت چه هستیم و دیگران در مورد ما چه تصوری دارند،کم کم حس خود ارزشمندیِ ما(داشتن حس رضایتمندی نسبت به استعدادها و توانایی های خودمان) را از بین میبرد.
صداقت اغلب جرات زیادی می طلبد.
گفتن حقیقت به دیگران واقعا میتواند ما را ازینهمه استرس و اضطراب آزادکند. پس بیایید به خودمان و دیگران راست بگوییم و بهمین ترتیب صداقت را برای نسلهای آینده ترویج دهیم، صادق باشیم، دروغ نگوییم و فریبکاری نکنیم.
بیشتر این ناراستیها در واقع بخاطرپوشاندن یک خطای کوچک و ترس از تنبیه شدن و یا ترس از دست دادن چیزها و یا کسانی است که دوستشان داریم. ترس از تنبیه های سخت و مدت دار برای دروغ گفتن، ناخواسته باعث میشود بچه ها به سمت دروغ های ماهرانه تر بروند و دروغگوی بهتری بشوند. تنبیه های سخت میتواند نتایج معکوس داشته باشد. اگر ما این فرصت را به فرزندمان بدهیم که حقیقت را بگویند و صادق بودن را برای بچه ها امن جلوه دهیم بدون اینکه آنها را شرمنده کنیم، در واقع توانایی آنها را برای شناختن اشتباهات و اعتراف به اشتباهاتشان افزایش میدهیم. قسمتی از آموزش به بچه ها اینست که به آنها کمک کنیم تا بهای گزاف عدم صداقت در جامعه را ببینند وخودشان مرتکب آن اشتباهات نشوند. نه اینکه طوری با آنها رفتار کنیم که فکر کنند اگر کار اشتباه را به گونه ای انجام دهند که دیگران متوجه نشوند اشکالی ندارد. این یعنی نهادینه کردن ناراستی و عدم صداقت در وجود فرزندمان. عدالت، اعتماد، و ارتباط برقرارکردن باید جایگزین تنبیه بدنی بشود.
مریم موسوی
عضو انستیتو روانشناسان ایران
عضو خانه روانشناسان ایران
لینک کوتاه: https://parsianemrooz.ir/1403/06/17