مهندس مهدی گودرزی
رئیس مدارس ایران زمین و معلم نمونه کشور
سیاسی کاری یا کارسیاسی
تعاریف مختلفی از واژگان سیاسیکاری، سیاسیبازی و سیاستمداری شده است و اختلاف این واژگان در پس آن تعاریف، کاملا روشن است. بر اساس یکی از تعاریف روشن، سیاست را علم تدبیر جامعه میدانند و سیاستمدار به کسی اطلاق میشود که بر اساس بایدها و نبایدهای یک جامعه، برای امروز و فردای مردم آن کشور ، برنامهریزی نماید و سیاسیکاری نیز اگرچه مذموم است، اما در جوامعی که اصول ثابت و پایداری ندارند و نوع حکومت برای مسئولان آن مهم نیست، سیاسیکاران، تنها بر اساس انگیزههای شخصی و دوام خویش به آن دست میزنند.
ولی سیاستبازی با این هر دو مقوله، تفاوتی بسیار دارد و کسانی مشغول آن میشوند که با سیاست کاملا بیگانهاند و تنها براساس اتفاقات سیاسی به مناصب و مصادر رسیدهاند. این گروه، نه تنها برای خود، بلکه برای جریان ای حامی خویش نیز معمولاً بیبرنامهاند و بیبرنامگی در دنیایی که علمای علم سیاست به برنامههای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت سفارش و تاکید میکنند، تنها از کسانی سر میزند که گفتار و رفتار آنان برای دولت و حتی دوستانشان نیز زحمت است. چون نوشتار و بیانشان قابل پیشبینی نیست.
اما در این میان، واژهی سیاسیکاری، که مفهومی مذموم و فعلی ناشاسیت در سپهر سیاست اسلامی به نظر میرسد. سیاسیکاری را شاید بتوان اینگونه برشمرد که نتیجهی آن، پس انداختن امور مهم و مدیریت کارهای جامعه برای انجام عملی که به ظاهر جز شعاری تبلیغاتی یا باطل نشان دادن حق و یا حق نشان دادن باطل نیست.
از این رو سیاسیکاران، به جای آنکه به امور اساسی و زیربنایی مدیریت جامعه بپردازند، به اموری میپردازند که تنها تبرجی در عالم سیاست به شمار میآید و بیبهره از خاصیت است.
جابهجایی اولویتها در نگاه سیاسیکاران، و پس انداختن کار مهمی که اکنون زمان آن نرسیده نیز بخشی از سیاسیکاری است. تبرج در امور سیاسی، بیشتر در تحزب و به رخ کشیدن کارآمدی احزاب صورت میگیرد. این وجههی منفی از تحزب، تنها درصدد اثبات کارآمدی حزب متبوع، و توجیه تمام خطاهای آن و بزرگنمایی تمام تصمیمات درست آن است.
در جامعهی اسلامی، اصل سازوکار حکومت، بر مبنای اجرای عدالت و قسط است و اعمال آن جامعه، بر مبنای تشخصیص حقیقت و نیت فاعلی نزد خداوند رد یا قبول میافتد. و اصولا این دست برخورد سیاسیکارانه با خود و رقیب، مطلوب جامعهی اسلامی نبوده و نیست.
رقابتهای انتخاباتی و عملکردهای نمایشی برای جذب آرا و قلوب، شایستهی مدیران نظام اسلامی نیست و اینگونه امور، وارداتی است از جهان لیبرالیستی.
اساسا خدمت به مردم در نظام اسلامی، شاخص تشخیص اولویتهای حاکمان است و هرگونه جلب قلوب با ابزار تبرج و نمایش مذموم است